بهراد فندق کوچولوبهراد فندق کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

بهراد کوچولو

رفتن بهزاد به ماموریت+یه اتفاق بد

1393/3/3 12:54
168 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفسسسسسسسسسسسسسسس مامان و باباniniweblog.com

قربونت برم الهی پسر نازم روز به روز داری بامزه و شیطون میشی.niniweblog.comniniweblog.com

کلی تو خونه که هستیم میخندی و صداهای خوشگل درمیاری ولی وقتی میریم بیرون جدی هستی و فقط با تعجب دور و بر رو نگاه میکنی.niniweblog.com

بابایی صبح پنچشنبه ساعت 5 رفت تهران ماموریت. ما هم بار و بندیلمون رو جمع کردیم و برای ساعت 11 بابا امیر اومد دنبالمون و رفتیم خونشون.کالسکه رو هم بردم که بعدظهر بریم بیرون.niniweblog.com

عصر با مامان سیمین رفتیم بیرون کلی چرخیدیم. خیلی وقت بود اینجوری بیرون نرفته بودم.همیشه جایی میخوایم بریم با ماشین هستیم و کمتر پیاده میشیم.

بالاخره مامان موفق شد هدیه ایی رو که بابا روز زن داده بود  بده یه انگشتر خوشگل. دست بابایی درد نگنه.niniweblog.com

و اما اون اتفاق بد:

دیشب بعد از اینکه شیر خوردی گذاشتمت توی کریرت و اومدم توی اتاق تا آویز کریر رو بیارم دیدم شروع کردی به نق زدن و بعد هم گریه اومدم دیدم واااااای از پشت برگشتی و آویزون شدی و صورتت سرخ شدهniniweblog.com.سریع بلندت کردم ساکت شدی ولی انقدر خودم ترسیده بودم که نگوniniweblog.com اومدم گریه بکنم ولی یه لحظه با خودم گفتم تو دیگه مامان شدی باید قوی باشی.

اصلا" نمیدونم چی شد که افتادی آخه ده ثانیه نشد که من رفتم تو اتاق و برگشتم.تا یک ساعت همش با خودم میگفتم اگه خدایی نکرده سرت میخورد به میز چکار میخواستم بکنم.niniweblog.com

بهزاد هم تو راه برگشت بود و شاید چون تنها بودم بیشتر ترسیدم.

خدایا خیلی خیلی شکرت. خودت نگه دار بهرادت باش

پسندها (2)

نظرات (2)

مامان ایلیا
4 خرداد 93 18:00
سلام مامانی قربون این پسر برم که روز بروز داره باهوش تر میشه. خداروشکر که به خیر گذشت، ایشالله دیگه هیچوقت از این اتفاقا نیفته
شیوا مامان بهراد
پاسخ
سلام عزیزم آره خدا نگهدارش بود
مامان هلیا
7 خرداد 93 10:40
خدا رو صد هزار مرتبه شکر که اتفاقی نیفتاد مامانی نی نی ها فردا واکسن دارن ، از الآن استرس گرفتم راستی بهراد جونم ، چهار ماهگیت مبارک خاله جون
شیوا مامان بهراد
پاسخ
وای من که چند روزه استرس دارم و همش تو فکر واکسن بهرادم. ایشالا که این بار هم به خوبی میگذره مرسی خاله جون چهار ماهگی هلیا جون هم مبارک باشه