سه ماهگی بهرادمون
هورااااااااااااااااااا بهرادمون سه ماهه شد
قربونت برم عزیزم این سه ماه چقدر زود گذشت و چقدر شیرین بود حس مادری. چقدر کوچولو بودی و ریزه میزه.خدا کمکمون کرد و این سه ماه از پس وظایف مادری براومدم ایشالا بقیه راه هم کمکمون میکنه.
قند عسل مامان وقتی برام با زبون خودت حرف میزنی کلی ذوق میکنم.دیگه وقتی باهات صحبت میکنم متوجه میشی و جواب میدی
فدای خنده های ماهت بشم من الهی.
بهرادم سایز پوشکت رو عوض کردم دیگه داری واسه خودت مردی میشی.
این ماه از مرکز بهداشت رفتن خبری نبود آخه ماه پیش که رفتیم تاریخ مراجعه بعدی رو دو ماه بعد زد یعنی چهارماهگیت.
فدات بشم از اوایل ماه دوم زندگیت خوابت تغییر کرده شبها یک بار بیدار میشی حدودای 4 صبح بعدگاهی وقتها 6 صبح هم بیدار میشی و شیر میخوری و دوباره میخوابی بعد بین 7 تا 8 بیدار میشی و شیر میخوری بعد دوباره میخوابی تا 9:30 بعد کلی بازی میکنیم دوباره 12 یه چرت یک ساعته میزنی و دیگه بیداری تا حدودای 3 بعد دوباره دو ساعت میخوابی بعد یه چرت کوتاه هم ساعت 9 شب داری بعد دیگه بیداری تا 12 گاهی وقتها هم تا 1 شب.بعضی شبها خیلی نق میزنی همش دوست داری می می بخوری و همون جا بخوابی تا میزارمت توی تختت زودی بیدار میشی.
خدایا فندق مامان و بابا رو حافظ باش آمین