دوباره تب کردی...
سلام نفس مامان صبح پنج شنبه هفته پیش که از خواب پاشدی دیدم بدنت داغه. بابایی هم که بغلت کرد گفت بهراد کمی داغه. شبش هم همش ناله میکردی و ول میخوردی . درجه بدنت رو گرفتم 38/3بود زنگ زدم مامان سیمین و بهش گفتم آخه بی حال بودی و اصلا بازی نمیکردی. تا مامان سیمین برسه مدام پاشویه کردم و دستمال خیس میزاشتم روی صورتت. قطره استامینوفن هم خونه نداشتم. سریع زنگ زدم بابا امیر و گفتم بگیره بیاره. بهرادم بغل مامان سیمین بودی که یهو کلی شیر بالا آوردی وبعد تبت کمی اومد پایین.بعد هم دوباره شیر خوردی و خوابیدی. ظهر حالت بهتر بود ولی هنوز بدنت داغ بود. سوپت رو خوردی و کمی بازی کردی. بعد خوابیدی. دوباره تب کردی و من مدام پاشویه میکردم و قطره...
نویسنده :
شیوا مامان بهراد
0:56